یادداشت | فرهنگ و حجاب
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا معضل بی حجابی و بدحجابی چندی است که در جامعه مورد بحث بوده و نظرات مختلفی پیرامون آن ارائه می شود و البته یک مشکل اساسی، آن است که هر مسئله خلافی آن وقت به آن پرداخته میشود که به نظر آید به حد خطرناکی رسیده است. و گویا ملاک برخوردها با یک مسئله انحرافی آن است که یا موضوع سیاسی شود و یا به حد یک معضل عام البلوی در جامعه رسیده باشد اما در حقیقت، صحیح آن است که برای پرداختن به مسئله خلاف، جهت رفع آن، تخلف و گناه بودن کافی است و باید به صورت جدی به حل آن پرداخت. نویسنده کوشیده است نگاهی اجمالی به راهکارهای تقویت حجاب داشته باشد مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
بدحجابی و بی حجابی: مسلماً از آنجا که دین حدود حجاب را بیان فرموده، معنای بی حجابی و بدحجابی هم مشخص میشود.
الف) بی حجابی: که همان کشف حجاب است و الحمدلله شاید بتوان گفت این مسئله مورد ابتلاء اکثریت قریب به اتفاق مردم ما نیست.
ب) بدحجابی: این بخش از لحاظ فهمی که از لغت میشود دو تقسیم میتواند داشته باشد:
۱) حجاب ناقص: که این عدم رعایت میتواند برای قسمت کوچکی مثل مکشوف شدن یک تار موی زنی برای نامحرم و یا قسمت بیشتری، باشد.
۲) حجابی که فلسفه حجاب را جوابگو نباشد اگرچه از لحاظ فقهی حرام نباشد مانند نمایان بودن اندام های حساس، از زیر لباس و یا به تعبیری اندام نما بودن لباس، و یا برخی پوشش های نامناسب مردان و پسران (البته برخورد با آنهم بسته به نظر مراجع است که از باب خلاف عفت عمومی بودن و یا مسئله دیگری باشد.)
یکی از فلسفه های واضح و روشن حجاب حفظ حریم فرد و جامعه از فساد و دوری جامعه و جمع های بیشتر از زن و شوهر (نسبت به یکدیگر) از مسائل جنسی است که این مهم با رعایت مسائلی از جمله حجاب (حداقل بمقدار واجب) و دوری از مسائلی که حریم عفاف عمومی را خدشه دار می کند، محقق خواهد شد.
اما نکته ای که اکنون درصدد بیان آنیم راهکارهایی است برای تقویت و ارتقاء عفاف و حجاب.
هر مسئله ای که هدف باشد و بخواهیم آنرا در جامعه اجرائی کنیم باید برای آن راهکارهایش را هم تعریف و مقدمات قریبه و بعید آنرا فراهم نموده و یا در جهت آن حرکت کنیم. با وجود این مقدمات است که مسیر نیل به هدف اصلی آسان تر خواهد بود. همانند آن است که برای هدایت آب برای آن جوی و نهر حفر کنیم تا در این مسیر حرکت کند که در اینصورت بدون هیچ تخلف و بدون نیاز به زحمت، آب در همین مسیر حرکت خواهد کرد. اما اگر بخواهیم مقداری آب را به سربالایی و یا بدون جوی و نهر به مسیری هدایت کنیم، پس از هدر رفت بسیاری از آن، شاید موفق شویم با زحمت فراوان به مقدار کمی از این هدف دست یابیم.
بنابراین هدف از بیان راهکارها تسهیل در امر است اگرچه بعنوان مقدمه محسوب شود. البته ممکن است یک مقدمه نتایج دیگری نیز داشته باشد که موضوع مورد نظر یکی از نتایج آن باشد و یا آن مقدمه (و یا بخشی از آن) یکی از مقدمات موضوع موردنظر باشد.
● تقویت بنیان خانواده
مسلماً خانواده مؤثرترین نهاد برای تربیت و شکل گیری فکری و فرهنگی انسان است. در جامعه متدین ما یقیناً بسیاری از بزهکاریها و تخلفات و اعمال خلاف شئون، ناشی از افتراق بین شخص و خانواده، و جایگزینی بعضی رسانه ها و جمع های ناسالم به جای خانواده است که بحث کمرنگی حجاب و عفاف نیز از این امر مستثنی نیست.
در سستی بنیان خانواده شخص از تربیت صحیح از جمله عفاف و حجاب که از خانواده سرچشمه می گیرد محروم می گردد. و تقویت بنیان خانواده مانع از بروز بسیاری از مشکلات در درون فرد و در جامعه می گردد که از جمله آن، بحث مورد نظر ماست.
بعضی از راهکارهای این تقویت در بند ۷ اشاره خواهد شد.
۱) تولید لباس های مناسب
لباس هایی که امر حفظ حجاب را برای افراد (اعم از زن و مرد) تسهیل کند.
مسلما در بدترین شرایط، فرد اگر خود دغدغه مند حفظ دین خود باشد، می تواند دینداری کند، اما تسهیل این امر وظیفه حاکمیت و متولیان فرهنگی است.
اگر لباس های مناسب در جامعه به حد کافی وجود داشته باشد دغدغه ها کمتر و هدف در دسترس تر خواهد بود.
۲) برخورد با لباس های نامناسب
یقینا حجم گسترده لباس های نامناسب را نمی توان با دید خوش بینانه نگریست. بله با یک دید می توان گفت لباس های غیرمناسب پوشش در اجتماع را، افراد برای محل های مناسب تهیه می کنند و فروشنده ها هم به همین منظور می فروشند، مثلا مانتوهای کوتاه را حتما افراد برای مجالس زنانه می خرند و لباس های بدن نما و اندام نما را افراد برای پوشیدن در مقابل همسرشان تهیه می کنند، اما ای کاش واقعیت هم همین بود!
برخورد با این لباس ها یک روش است و روش دیگر برخورد با ظاهر شدن با این لباس ها در جامعه است که خود بخود یا اینگونه البسه خریداری نمی شود و یا در منظر عموم پوشیده نمی شود.
۳) محو وبرخورد با مدها و مدلهای مختلف پوشش غیراسلامی
مسلماً انسان، موجودی نیست که فقط خود را به آن چه در دسترس اوست محدود کند و مثلاً اگر لباسهای غیراسلامی تولید نشود و در بازار موجود نباشد ریشه آن کنده شود.
اگر علاقه فرد به چیزی تعلق گیرد بقول معروف از زیر سنگ هم که شده فراهم می کند لذا باید سلیقه و علاقه افراد جامعه را از مدها و مدل های غیر اسلامی و تبلیغات آن، دور نگاهداشت.
۴) تولید و ترویج مدها و مدل های مختلف پوشش اسلامی
یک کار لازم محو و برخورد با مدهای غیر اسلامی حذف آن از فضاهای مختلف اعم از رسانه ها،فروشگاهها و... است و کار دیگری که اگر همراه آن شود می تواند تاثیرات مبارکی داشته باشد، تولید و ترویج مدهائی است که طبق موازین اسلامی باشد و باید گفت یک ضرورت است،چرا که تنوع طلبی درحد تعادل جزو خلقیات انسانهاست و این نیاز را باید از راه صحیح و برطبق موازین،پاسخ داد.
یکی از موازین اسلامی و عقلانی، وقار بخشیدن لباس است چرا که لباس زینت انسان است نه زینت تن انسان.
نکته دیگر آنکه لباس زن اگر جلب توجه نامحروم را نماید، خود می تواند مصداقی از بدحجابی باشد.
درنظر گرفتن امثال این نکات و رعایت آنها مسیر حرکت دراین جهت را روشن تر می نماید.
۵) برخورد با بدحجابی و بی حجابی
این برخورد جهت حل و برطرف کردن مشکل است و مراحل امر به معروف و نهی از منکر از تذکر زبانی تا برخورد فیزیکی را شامل می شود. مسلماً این برخورد و نفرت از عمل است و نه فرد که چه بسا فرد، جاهل به حکم بوده و این تذکر از باب ارشاد جاهل باشد و یا به هر دلیل دیگر دراین امر کوتاهی کرده نه اینکه از روی لجاجت و عناد باشد (از باب حمل فعل مسلم بر بهترین محمل).
گاه گفته می شود کار فرهنگی چاره کار است ضمن تأیید مطلب باید گفت برخورد با جرم، بیش از هر چیز برای تأدیب مجرم و حفظ و اصلاح جامعه است نه انتقام از مجرم، پس این مورد هم کار فرهنگی محسوب می شود.
این طرز تفکر که همه امور با کار فرهنگی به معنای خاص (که فقط درتبلیغات و اطلاع رسانی و... محدود می شود) حل شدنی باشد، با تأملی واضح البطلان است. در بعضی امور کار فرهنگی نیازبه همراهی فعالیت های دیگری دارد. اما درمورد برخورد با موضوع بی عفافی نظر صریح ولی فقیه خطاب به نیروی محترم انتظامی این است:«... با برخی افراد که تعمدا یا از روی بی توجهی، چهره جامعه را از لحاظ دینی، نجابت و عفاف خارج می کنند باید برخوردی قوی و صحیح انجام شود.» اما این برخورد منحصر به خود بدحجابان درخیابان ها نمی شود بلکه مروجان فرهنگ بدحجابی،تولیدکنندگان و عرضه کنندگان لباسهای نامناسب و مدهای غیر اسلامی،رسانه ها و فیلم های مروج بدحجابی و سست کننده سایر معتقدات دینی و ... نیزمشمول این اصلند. متأسفانه مشاهده می کنیم حتی دربرخی از ظاهراً مذهبی ترین فیلم ها رعایت مسئله حجاب نادیده گرفته می شود.
وقتی اعتراض شود می گویند فیلم نامه اسلامی بدهید و... واضح است که این مسائل بهانه ای بیش نیست، اگر فیلم نامه اسلامی ندارند این راکه دیگر می دانند که بی حجابی حرام است و یا رعایت و حفظ ظواهر دیگر دین لازم است. آیا این هم ربط به فیلم نامه و انجمن تخصصی و ورود حوزه علمیه و... دارد یا مستقیماً به عملکرد تولیدکنندگان و بی قیدی آنان مربوط است؟
۶) تفکیک جنسیتی درمراکز مبتلاء به عموم (مانند دانشگاهها، بیمارستانها و...)
قابل انکار نیست که غریزه جنسی یک غریزه طبیعی آدمی است و در همجواری دوجنس مخالف نامحرم فعال و شعله ور می شود مخصوصاً برای کسانی که آمادگی بیشتری دارند مانند افراد مجرد.
اگر مدتی اختلاط ادامه یابد و به عادت تبدیل شود ممکن است حساسیت هایی از وجود افراد رخت بربندد اما مگر غیراین است که بخشی از آدمیت آدمی به احساسات و حساسیت های اوست؟ در این صورت آنچه به تاراج رفته قسمتی از انسانیت بوده وانگهی آیا مشکلی حل می شود؟ مشکل که حل نمی شود هیچ بر آن افزون هم می شود،چرا که آنچه از بین رفته طمع جنسی فرد نیست بلکه حساسیت او به نیمه برهنگی است و میل او به برهنگی مطلق است تا غریزه او ارضاء شود در صورتیکه قبلاً با نیم نگاهی هم تهییج و هم ارضاء می شد.
لذا یکی از راه حل های بدون بدل، آماده نکردن زمینه معصیت بوسیله اختلاط و رفع این معضل است.
متاسفانه امروزه، با بهانه های مختلف روزی به بهانه تخصص بیشتر جنس مخالف و گاه توهم آن، روزی به بهانه عدم دسترسی به جنس موافق و... کار خود را توجیه می نمائیم و کار بجایی میرسد که دیگر از کنترل خارج شده و گاه به عکس عده ای قلم بدست، وقیحانه فرد یا جریانی را به اراده تفکیک جنسیتی مورد مؤاخذه و نکوهش قرار می دهند!!! و گاه آنرا توهین میدانند!! این توهین است یا تکریم؟ آیا این حرف همان مصداق منکر شدن معروف و معروف شدن منکر نیست؟! چه افتخار از این بالاتر که سقف دستورات اسلام را بیان کنیم و در صدد اجراء آن (با روش های مناسب) در جامعه باشیم مگر کسی میتواند منکر شود که سقف حجاب جدائی و دوری هر شخص با نامحرم خود است (الا در موارد ضرورت) همانطور که حضرت صدیقه کبری(س) فرمودند که برای زن بهترین چیز آن است که نه او نامحرمی را ببیند و نه نامحرمی او را ببیند. این احادیث هم برای عمل به آن است نه فقط برای خواندن و به به کردن. درست است که اجبار سقف دین (حد فوق واجب دین) صحیح نیست اما برنامه ریزی برطبق آن و برای نیل به آن، اجبار محسوب نمی گردد.
با کمال تأسف باید گفت اوضاع اختلاط در برخی مراکز آموزشی و برخی بیمارستانها و ... و حتی گاه بصورت تنظیم شده (مانند دکتر مرد برای تخصصی زنان و امثال آن) برای جامعه اسلامی مایه خجالت و شرم است.
۷) بسترسازی جهت درونی سازی خانواده ها
خانواده نهادی است مقدس، محفوظ و با ضوابط خودش، این کانون محلی است برای رشد اولیه هر فرد و حتی در ادامه رشد نیز از موثرترین نهادهای تاثیرگذار بر شخصیت اوست. یکی از علل مصونیت و محفوظ بودن آن، حساسیت هر فرد به خانواده خود بحث ناموس است که برای هر فرد خانواده اش بعنوان ناموسی محسوب می شود که بر روی آن غیرت می ورزد.
(غیرت حالتی درونی است که کراهت انسان از دچار شدن شیئی که به آن غیرت می ورزد به چیزی که فاسدشدن می پندارد را شامل می شود، که این حالت درونی می تواند در عمل انعکاس داشته باشد).
این ناموس مورد غیرت جهت گذران زندگی خود به آنچه همگان در روزمره نیازمندند، نیازمند است، تغذیه، استراحت، تفریح، ارتباط و...
بعنوان مثال اگر بنا باشد غیرت ناموسی (نسبت به همان موجود حساس و مورد طمع، یعنی جنس مونث) و اموری مانند تفریح و... جمع شوند نیاز به یک فضای محفوظ دارد.
این دو و جمعشان با درکنار خانواده بودن (در راستای تربیت صحیح) مکان محفوظ را به خانه منحصر مینماید (هر مکان که جامع خانواده و مانع اغیار (نامحرم) باشد حکم خانه را دارد).
پس باید خانه خصوصیاتی داشته باشد که مکانی برای زندگی و جوابگوی نیازهای مختلف انسان در روزمره باشد.
درگذشته تا حدودی اینچنین بوده وخوب است در بحث میراث فرهنگی بجای توجه به نوع خشت و گل به کار رفته به پیام نقشه و مهندسی و بافت خانه های نیاکان بیشتر توجه شود.
در جوامع امروزی با وجود خانه های کوچک و آپارتمانی خانه تبدیل به محلی برای خواب و استراحت شده پس این خانه ها خانه نیستند بلکه خوابگاهند. مسلما جایگزینی برای آن مسائل هم پیش بینی شده که مثلا با پارکها و سالن های غذاخوری و... این خلأ پر شود.
اما آیا دراین مکانها فرد باید همان حفظ، و بانوان همان حجاب درمقابل نامحرم را داشته باشند تا نتوانند تفریح کنند و یا تفریح کنند و از حجاب و حفظ خود کوتاه بیایند؟! حداقل از حجاب حداکثری و سقف دین که باید کوتاه بیایند!
آیا با مکانهای تفکیک شده مثل پارک برای بانوان و پارک برای آقایان مشکل حل می شود؟ مسلما خوب است که تفکیک صورت گیرد و گاه لازم است اما بسنده کردن به آن آیا باعث جدایی اعضاء خانواده از یکدیگر در شادی ها و تفریحات و در نتیجه ایجاد روح خانواده گریزی و پناه به دوستان (دوست بعنوان دوست چه خوب چه بد) نمی شود؟!چه کنیم؟ بهترین راه و شاید تنها راه، غنی سازی خانه ها است، بطور قطع اگر هزینه فضاهای سبز، مجتمع های تفریحی و... را تقسیم و به خانواده ها سپرده شود بسیار بهتر از آنچه از لحاظ تربیتی درپی آنیم بدست خواهندآورد، و حتی اگر هزینه آن بیشتر هم شود هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری برای انسانهای سالم و صالح است. (مسلما در این باره فرهنگ سازی حرف اول را می زند، که با وجود امکانات آن، به نتیجه میرسد).این نکته هم برای افکار سرگردان که شاید بگویند حفظ از فساد در غیرت چه ربطی به پوشش و امثال آن دارد، قابل ذکر است که: از نظر ما صلاح و فساد را بهتر از هرکس دین مبین اسلام و خالق یکتا بیان فرموده که از موارد فساد و انحطاط فرد و جامعه، برهنگی، شهوت زدگی و اختلاط است. (در این رابطه خوبست به بخش پایانی نامه ۳۱ نهج البلاغه مراجعه شود.)و اما چگونه برای درونی شدن خانواده زمینه سازی کنیم؟ این زمینه سازی در ابعاد مختلفی باید مورد توجه قرار گیرد که از جمله آنها موارد زیر است:
۱) بسترسازی جهت فراهم آوردن امکانات تفریحات سالم درون خانه
۲) بسترسازی جهت فعالیت های اقتصادی سالم درخانه
۳) آموزش مهارتهای ارتباطی به خانواده ها با هدف بهبود و تقویت روابط درون خانه ای و تعامل صحیح و...
۴) مهندسی خانه ها بشکلی که حفظ و مصونیت خانه ها (از اشراف و اطلاع از بیرون خانه، به آن) به حداکثر برسد.
۵) تعبیه مکانهای بیرونی و اندرونی در خانه جهت محرم و نامحرم (که سابقا هم چنین بوده و یک ارث فرهنگی نیاکان برای ماست) و خوب است این مهم در ساخت و سازهای جدید و خانه های ۹۹ ساله نیز لحاظ شود، بی شک دراین زمینه هر کمک مادی و غیرمادی که دولت و سایر مراکز داشته باشند همانطور که گفته شد هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری است.